loading...
دانلود
nasrcompany بازدید : 43 دوشنبه 24 اسفند 1388 نظرات (0)

خاطرات من از " خاطره نی آوران " یادداشت کارگردان " هادی آفریده "

این یادداشت نخستین بار در شماره ۷۰ هفته نامه بین المللی هنرمند در صفحه سینمای مستند منتشر شد. 

فکر می کنم اواخر 1000 بهار سال گذشته 1387 بود که اکران افتتاحیه مستند قبلی من " نقل گُردآفرید " برگزار شد و من در جستجوی ایده ای جذاب برای ساخت فیلم جدیدم بودم  که " خانم زهرا حبیبی زاد "پژوهشگر و نویسنده توانا در حوزه میراث فرهنگی و فرهنگ عامیانه ایده ساخت مستندی درباره کاخ نیاوران و ماجراهای تسخیر کاخ در جریان انقلاب مردم ایران در سال 1357 را برای من مطرح کرد و من تحقیقات اولیه برای ساخت این فیلم را تابستان1387 آغاز کردم. یک روز در کوچه وخیابانهای نیاوران در جستجوی شناخت بافت منطقه و یافتن سوژه گم شدم! وقتی داشتم خودم را پیدا می کردم با انبوهی از خانه های بزرگ اشرافی ویران شده آن ناحیه برخورد کردم و تصویر این ویرانی های باشکوه ایرانی در ذهنم ماند. همچنین بارها و بارها به کاخ موزه نیاوران رفتم و با همکاری مدیر روابط عمومی کاخ موزه نیاوران آقای" رضا دبیری نژاد " توانستم دانستنی های جدیدی از گذشته تا امروز کاخ نیاوران که امروز به کاخ موزه ای تقریبا بزرگ تبدیل شده به دست بیاورم. وقتی که تمام کاخ موزه را بررسی و مشاهده کردم با تصاویری از زیبایی های معماری و هنر ایرانی برخورد کردم که بخشی از آن حفظ شده و بخش دیگر تقریبا ویران شده است. کم کم با اندک افرادی که در تسخیر کاخ نیاوران که گفته می شود تنها کاخی است که در جریان انقلاب هیچگونه آسیبی به آن وارد نشده آشنا شدم و توانستم سوژه های اولیه خودم را که افراد عضو کمیته نگهداری کاخ بعد از سقوط کاخ بودند را کشف کنم. همچنین با امام جماعت نیاوران " حاج آقا مصطفی " که گفته می شود نقش مهمی در حفظ و نگهداری کاخ تا 4 یا 5 سال بعد از تسخیر کاخ داشته یک دیدار کوتاه و چند گفت و گوی تلفنی داشتم وافرادی که در آن زمان با ایشان در نگهداری کاخ همکار بودند را به من معرفی کردند. تقریبا نیمی از تحقیقات تا اواسط تابستان 1387 پیش رفت و من در کنار تحقیقات میدانی که در محله سنتی نیاوران و مخصوصا ده نیاوران که محله ای اصیل و بافت مذهبی خاصی به دلیل داشتن دو تکیه تعزیه و مسجد نیاوران دارد، را پیش بردم. تحقیقات کتابخانه ای و تحقیقات فیلمخانه ای را نیز در تابستان آغاز کردم. در بخش تحقیقات مکتوب و کتابخانه ای اسناد و مدارک مرتبط با وقایع تسخیر کاخ ها و کاخ نیاوران خیلی چشمگیر نبود و در مستند بودن خیلی از کتب برای من شک به وجود آمد. اما بیشترین اطلاعاتی که من از آن زمان و وقایع کاخ توانستم پیدا کنم از مجموعه مقالات و نوشته های منتشر شده در سایت کاخ موزه نیاوران، کتاب ها و کتابچه های راهنمای کاخ موزه نیاوران بود که 1000 وابط عمومی کاخ در این زمینه من را همراهی کرد. اما مهمترین چیزی که برای هر مستندساز در زمان ساخت مستندهایی که قرار است به نوعی تاریخ نگاری کند خارج از اطلاعات مکتوب و شفاهی داشتن تصاویری بکر و جذاب از گذشته است. چیزی که برای من خیلی مهم و هدف بود . یافتن تصاویری کمتر دیده شد و یا اصلا دیده نشده از دوره های مختلف و معاصر کاخ نیاوران بود و البته این را می دانستم که از دوران قاجار در این کاخ دوربین عکاسی و فیلمبرداری های اولیه حضور داشته و بخشی از اسناد کاخ موزه نیاوران نیز دانسته های من را تائید می کرد. پس باز به کاخ موزه نیاوران رفتم تا از آرشیو آنجا استفاده کنم، اما با داشتن گنجینه ای بزرگ و گرانبها از اسناد تصویری فقط توانستم تعدادی عکس از دوران قاجار، تعدادی عکس جذاب از دوران نگهداری کاخ نیاوران و روزنامه های اسکن شده دوران انقلاب را بگیرم، که در میان موارد گفته شد عکس های نیروهای مردمی که برای نگهداری کاخ زندگی خود را رها کرده بودند و به شکل های گوناگون در کاخ مستقر شده بودند بسیار جذاب، دیده نشده و کاملا بکر به نظر می رسید ... ولی عکس ها همیشه فریم های ثابت و کم تحرکی در فیلم به نظر من می آیند و من بیشتر در جستجوی فیلم های قدیمی آرشیوی از دهه های مختلف کاخ بودم. پس به آرشیو های مختلف فیلم از جمله تلویزیون و فیلم خانه ملی ایران سر زدم، در آرشیو تلویزیون چون فیلم قرار نبود محصول و تولید آنجا باشد ومن هم مستندساز تلویزیون نیستم اصلا موفق نشدم به لیست فیلمهای آرشیوی حتی نگاه کنم چه برسد به بازبینی ! اما در فیلم خانه ملی ایران اوضاع بهتر بود، چون فیلم " خاطره نی آوران " قرار بود با حمایت مرکزگسترش سینمای مستندوتجربی ساخته شود و آن مرکز از اداره های دولتی و زیر مجموعه معاونت سینمایی وزارت ارشاد است، پس در آنجا تعدادی حلقه فیلم 35 م م  در اختیار من گذاشته و آنها را بازبینی کردم و توانستم تصاویر مورد نظر را انتخاب کنم .اما من باز هم به دنبال تصاویر جدیدی بودم و با اُستادان پژوهشگر و نویسنده سینمای مستند از جمله " محمد تهامی نژاد " و " همایون امامی " مشورت کردم، اولین گزینه فیلم " طپش تاریخ " ساخته مشرکت سه فیلمبردار حرفه ای ایران یعنی " منوچشهر مشیری " ، " اصغر شه دوست " و " زنده  یاد محمود بهادری " بود. که با همکاری " آقای منوچهر مشیری " کپی فیلم در اختیارم گذاشته شد و تصاویر بکر و شاید کمتر دیده شده و یا حتی دیده نشده کاخ نیاوران در جریان تسخیر کاخ را انتخاب کردم، همچنین در فیلم " طپش تاریخ " صدای گوینده رادیو که به مردم اعلام می کند کاخ نیا 1000 ران سقوط کرد و خبر پیروزی انقلاب برای اولین بار در رادیو گفته می شود هم بود که مجموع این تصاویر حس و حال  متفاوتی از دیگر تصاویر و صداهای تابه حال شنیده شده در زمینه انقلاب را فیلم " طپش تاریخ " در اختیار من گذاشت. همچنین بخش مهمی از تصاویر را از مستندهای " برای آزادی " ساخته " حسین ترابی " و مستند " سقوط یک شاه " ساخته " مازیار بهاری " انتخاب شد و باز هم سعی کردم قسمتهای بکر این فیلم ها را انتخاب واستفاده کنم. طرح فیلم نیز تقریبا در اواخر تابستان نوشته شد و برای نخستین بار طرح را به صندوق حمایت از طرح های مستند دومین جشنواره سینما حقیقت تهران در سال 1387 ارسال کردم و طرح موفق شد عنوان کاندید حمایت از تولید دومین صندوق حمایتی جشنواره سینما حقیقت را کسب کند اما متاسفانه جایزه نقدی تولید را کسب نکرد! بعد از جشنواره طرح و فیلمنامه را به شورای تولید مستند مرکزگسترش سینمای مستند و تجربی ارائه کردم و در آن شورا طرح پذیرفته شد و قرارداد تولید فیلم منعقد شد. حالا فیلم یک تهیه کننده دولتی دارد که هم خوب است هم کار را سخت می کند! خوب به این دلیل که احتمالا سازمانها مرتبط برای ساخت و صدور مجوزهای لازم با فیلمساز ( بنده ) همکاری می کنند و سخت به این دلیل که کمتر میشود تجربه کرد و به بایدها و نبایدها پرداخت! همه چیز تا روز فیلمبرداری که در نیمه دوم بهمن 1387 بود تقریبا خوب پیش رفت. در روزهای آغازین فیلمبرداری نیز اتفاق جالب ومهمی افتاد و خیلی اتفاقی در اینترنت با مصاحبه فردی به نام " محمد رضا مرادی " برخورد کردم که از 9 سالگی در کاخ های ایران توپ جمع کن زمین تنیس بوده و در کاخ نیاوران در سالهای آخر قبل از انقلاب 1357 به سمت انباردار یا ظرف دار کاخ نیاوران درآمده بود، این شخصیت امروز انباردار کاخ موزه سعد آباد است، با او تماس گرفتم از او خواستم به کاخ موزه نیاوران بیاید و برای ما از دورانی که در آنجا بوده حرف بزند، که باز هم شانس آوردم و آقای مرادی قبول کرد و آمد و خاطرات خود را برای دوربین گفت و از کودکی خود تا آن روزی که شاه ایران را برای همیشه ترک کرد را توضیح داد. به نظر من حالا فیلم وزن و تعادل خود را پیدا کرده و از سالهای قبل از تسخیر تا زمان تسخیر که کاخ نیاوران دست نیروی های مردمی و انقلابی می افتد و تا امروز که به کاخ موزه تبدیل شده افرادی هستند که برای ما توضیح می دهند ماجرا از چه قرار بوده است. در روزهای تصویربرداری چیزی که من را بیشتر تحت فشار گذاشته بود بودجه خیلی کم تولید بود که من را مجبور می کرد که روزهای زیادی را صرف تص 1000 ویربرداری نکنم. چیزی دیگری که باز برای من مهم بود و در زمستان سال گذشته کمتر در تهران اتفاق افتاد بارش برف بود. حتی در منطقه نیاوران تهران که در حاشیه کوهستان است بر عکس سالهای گذشته که خیلی سرد و برفی نبود، سال گذشته بعضی از درختان در بهمن ماه جوانه زده بودند! و ما مجبور بودیم برای اینکه حس فضای ابری و برفی در فیلم نشان داده شود بارها به کاخ موزه نیاوران برویم تا به فضای مورد نظرمان برسیم. و جالب اینکه زمانی که دیگر نمی خواستیم هوا ابری و برفی باشد و به آسمان آبی و صاف احتیاج داشتیم یک بند از آسمان برف می بارید!  تجربه دیگری که در این فیلم برای من هیجان انگیز بود تصویربرداری در فرمت اچ دی  با کادر شانزده در نُه بود که توسط " محمدعاشقی " به شکل شکیل و حرفه ای تصویربرداری شده است.اما تدوین فیلم پُرسه طولانی و حدود 5 ماه را سپری کرد. فیلم را تدوینگر فعال سینمای مستند ایران " حمید نجفی راد " نخست در مدت زمان حدود 3 ماه تدوین و صداگزاری اولیه کرد و ما کپی اولیه را به مرکز گسترش سینمای مستند که تهیه کننده فیلم است  برای بازبینی نشان دادیم . در آنجا پیشنهاد دادند که بخش هایی از فیلم را حذف کنیم و من از مجموعه مواردی که گفتند فقط چند مورد که به ساختار و حقیقت ماجرا ضربه نمی زد را اصلاح کردم و در این رفت و آمدها برای کمتر کوتاه کردن و انجام دادن و انجام ندادن اصلاحات هارد کامپیوتر هزار گیگابایتی پروژه پرید و ما مجبور شدیم فیلم را بر اساس تنها کپی دی وی دی که داشتیم دوباره در حدود 2 ماه تدوین کنیم! بعد از ماجراهای تدوین و بعد از اتمام صدا گذاری " حمیدرضا آفریده " برادرم که از نوازندگان مسلط موسیقی سنتی ایرانی است موسیقی فیلم را فقط با استفاده از ساز کمانچه ایرانی اما با رنگ صدایی نسبتا جدیدی که هم ایرانی است و هم موسیقی می تواند رنگ صوتی غیر وطنی داشته باشد را ساخت  و فیلم " خاطره نی آوران " امروز دارای موسیقی ارجینال است، اتفاقی که به دلیل کمبود بودجه وعدم حمایت از فیلم های مستند کمتر اتفاق می افتد. فیلم سرانجام در اوایل پاییز 1388 بعد از گذشت حدود بیش  از 1 سال آماده نمایش شد. سال گذشته وقتی تصمیم گرفتم مستندی درباره وقایع معاصر این کاخ و منطقه نیاوران و فرهنگ عامیانه آن بسازم برایم خیلی مهم بود که کاخ ها را کاخ نبینم،  به نظر من کاخ ها در تمام تاریخ جهان همیشه یک فرصت برای هنر و هنرمندان بوده که از امکاناتی که دولتها در اختیارشان می گذاشته بهره ببرن 1000 برای خلق ماندگار ترین آثار هنری، آثاری که امروز بخش بزرگی از میراث فرهنگی ماست و میراثی که نیازمند توجه است. پس در این مستند از لنز " واید " استفاده نکردم تا حقیقت آنچه را که ما دیدیم با کمترین واسطه ثبت کنیم. گفتم کمترین واسطه چون دوربین یک واسطه و ابزار برای بیان است، پس به نظر من سینمای بی واسطه نداریم و هر چه هم که سعی کنیم حقیقت ماجرا را به تصویر در آوریم، این حقیقت از دریچه لنز دوربینی ضبط می شود که آن زاویه نگاه را ما برای مخاطب تنظیم کردیم. اما من و تیم تولید کننده مستند " خاطره نی آوران " تلاش کردیم نگاهمان را از موضوع برداریم و کم رنگ کنیم تا بیشتر این مستندات و حقیقت ماجرا باشد که بر پرده سینما و یا صفحه تلویزیون برای مخاطبین نقش ببندد. حالا اینکه این فیلم مستند در کجا و در چه زمانی فرصت دیده شدن پیدا می کند و یا نمی کند شاید الان برای من خیلی مسله نباشد، اینکه امروز احساس می کنم فیلم توانسته بخشی از تاریخ ایران را ثبت کند و می تواند بر آیندگان ارزشمند باشد مهم است. و البته که ترجیح می دهم که این اثر را امروز و با مخاطبین این دوران ببینم، چون فکر می کنم این مستند خارج از سوژه ی آن که به نوعی به میراث فرهنگی و میراث شفاهی ما می پردازد با بیان و ساختار تصویری امروزی برای این دوران و برای پاسخ به سوال های نسل گذشته و مخصوصا نسل امروز ساخته شده است. شاید در پایان اشاره ی این نکته جالب باشد که چرا نام فیلم " خاطره نی آوران " است. منطقه نیاوران فعلی در گذشته نام های بسیاری از جمله " گِردِوی " داشته و گفته می شود در دورانی آن ناحیه نی زار و نیستان های وسیعی داشته و مردم به دلیل داشتن این نی زارها به آنجا در دورانی " نی آوران " می گفتند و به مرور نام " نی آوران " به نام های دیگر تغییر کرد و امروز به آنجا نیاوران می گویند. نام " خاطره نی آوران " به نوعی یاد آوری تاریخی بر قدمت و کهن بودن منطقه نیاوران امروز است.

هادی آفریده

پاییز 1388 – تهران

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1421
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 40
  • بازدید امروز : 6
  • باردید دیروز : 80
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 6
  • بازدید ماه : 1,066
  • بازدید سال : 11,523
  • بازدید کلی : 81,434